سال ها بود که دوبال اصلی پرواز ملت ایران، هماهنگ نبودند؛ نه فقط هماهنگ نبودند بلکه اصلاً اعتقادی به همکاری و همفکری نداشتند. یکی دیگری را متحجر و بی‌سواد می‌خواند و دیگری آن یک را غرب زده و بی دین! و در چنین شرایطی این پرنده هرچه تقلا میکرد به جایی نمی رسید!

کانون وبلاگ نویسان شهرستان هیرمندبه نقل از وبلاگ"آقابیا"،

در این میان، بیشترین نفع، عاید و سهم دشمنان می‌شد؛ چراکه مهار و شکار پرنده‌ی بیمار، زحمت زیادی نداشت و آنان می‌توانستند با خیال راحت، به استثمار ملت ایران بپردازند.
این داستان غم‌انگیز ادامه داشت تا اینکه نوای نافذ ولی‌فقیهِ زمان، طنین انداز شد: «طلاب علوم دینی و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و برای به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به سایر طبقات بپیوندند.»[۱]
از آن پس، همگان دیدند که در روزهای حساس انقلاب، دفاع مقدس و تا به امروز، هرجا این دو نهاد بی بدیل، به همکاری و هماهنگی رو آوردند نتیجه‌اش پیشرفت ایران عزیز و خفّت دشمنان بود. نمونه ای از عصبانیت دشمنان بخاطر «وحدت حوزه و دانشگاه» در  آذر ماه ۱۳۵۸ و در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران، بروز کرد و شهید آیت الله دکتر مفتح را که در این مسیر، فعالیت می‌کرد به گلوله بستند. این روز که به همین مناسبت به «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامگذاری شده فرصتی است برای بازخوانی معنای این وحدت.
«وحدت حوزه و دانشگاه» یعنی : «طلاب جوان و عزیز و زحمتکش و قانع و مؤمن در حوزه‌هاى علمیه و نیز دانشجویان عزیز، این جوانان، این فرزندان و جگرگوشه‌هاى ملت، این بهترین و پاک‌ترین عناصر جامعه‌ى ما در دانشگاه‌ها، باید در خط اسلام و در جهت عظمت کشور...و بیدار کردن ملت‌هاى عالم، درس بخوانند و کار و تلاش کنند، تا مطمئن بشوند که فرداى ایران اسلامى، به مراتب از امروز بهتر خواهد بود...این، هدف وحدت حوزه و دانشگاه است.» [۲]

پی‌نوشت:
[۱] صحیفه امام ج ۲، ص ۱۴۲
[۲] بیانات امام خامنه‌ای در جمع کثیری از طلاب و دانشجویان ۲۸ آذر ۱۳۶۹