











همایش پیاده روی عشاق حسینی دراربعین بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!" به زیارت اربعین حسینی و پیاده روی ملیونها زائر به سوی کربلای معلی پرداخته است. در این مقاله به شرح و چرایی این پیاده روی عظیم پرداخته شده است و گوشه هایی از این شور حسینی در این مقاله به اطلاع مردم رسانده شده است . مراسم اربعین در این مقاله یک مراسم منحصر به فرد در مقایسه با تجمع های مختلف در سراسر دنیا معرفی شده است و جمعیت زائران را پنج برابر زائران حج میخواند. در ادامه این مقاله به ویژگی های خاص زیارت اربعین حسینی از جمله برگزاری آن در موقعیت های خطرناک و تهدیدات مختلف، شرکت کردن سایر ادیان و مذاهب در آن و همچنین نحوه میزبانی بی مانندی از شرکت کننده گان در این مراسم پرداخته شده است.
متن ترجمه مقاله ایندی پندنت :
بزرگترین حرکت زائرانهی جهان در جریان است اما چرا شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!
این حرکت حج یا کومبهمیلای هندوها نیست. این حرکت با عنوان «اربعین» مشهور
بوده و پرجمعیتترین اجتماع جهان است و احتمالا هیچ وقت چیزی دربارهش
نشنیدهاید.. نهتنها تعداد این افراد از زائران مکه بیشتر است (درواقع 5
برابر آن است)، بلکه از کومبه میلا نیز مهمتر است؛ زیرا کومبه میلا تنها
هر سه سال یکبار برگزار میشود. جمعیت مراسم اربعین پارسال به 20 میلیون
نفر رسید و خلاصه، هر اجتماع بشری دیگری را تحتالشعاع قرار میدهد.
از همه مهمتر، مراسم اربعین یک مراسم منحصربهفرد است؛ زیرا در موقعیتی
برگزار میشود که به لحاظ ژئوپلتیکی متشنج و خطرناک است. داعش، شیعه را
دشمن خونی خود میپندارد. از این رو، هیچ چیز بیشتر از این گروههای ترور
را به خشم نمیآورد که ببینند زائران شیعه به خاطر بزرگترین تجلی
ایمانشان گرد هم میآیند.
مراسم اربعین یک ویژگی خاص دیگر هم دارد. هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم
شیعی است، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم بهعنوان
زائر و هم بهعنوان خادم زائران در این مراسم شرکت میکنند. اگر به ماهیت
انحصاری آیینهای دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چهقدر مهم است و
این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسینبنعلی را
نماد فراگیر، بیحدومرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار میدانند.
اما چرا شما هیچگاه درباره این مراسم چیزی نشنیدهاید؟ احتمالاً به این
قضیه مربوط است که رسانهها عموماً و خصوصاً وقتی با اسلام مواجه میشوند،
بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و
امیدبخش. اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابانهای لندن جمع شوند، در
سرخطهای خبری جای خواهند داشت. به راهپیمایی دموکراسیخواهانه در هنگکنگ
یا تجمع ضد پوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد. اما یک تجمع
بیست میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و ناعدالتی حتی در بخشهای
خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه بهطور نانوشته مسکوت گذاشته
میشود؛ حتی اگر تمام مؤلفههای یک پدیدهی چشمگیر را داشته باشد؛
مؤلفههایی مانند جمعیت چشمگیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و
اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخشهای خبری در برود، شگفتی
میآفریند و افرادی زیادی را تحتتأثیر قرار میدهد.
در میان افراد بیشماری که تحت تاثیر این مراسم خاص بودند، جوانی
استرالیایی بود که چندین سال پیش با او ملاقات داشتم و بهتازگی اسلام
آورده بود. واضح است که کسی بهراحتی دینش را تغییر نمیدهد. بنابراین،
وقتی از او جویا شدم، گفت که همه چیز از سال 2003 شروع شد. یک شب، همانطور
که صحنهای از حرکت میلیونها نفر به سمت شهر کربلا را در خبرها مشاهده
میکرد، با اسم فردی مواجه شد که هیچگاه آن را نشنیده بود: «حسین». برای
اولین بار در دهههای گذشته و در یک رخدادی که در سرتاسر جهان به تصویر
کشیده میشد، جهان توانسته بود شمهای از حرکتی را ببیند که پیشتر در عراق
ممنوع شده بود.
وقتی که رژیم بعثی و سنی در عراق سقوط کرد، بینندگان غربی مشتاق بودند که
ببینند عراقیهایی که هماکنون از دست کنترل دیکتاتور خلاص شده اند، چه
عکسالعملی خواهند داشت. «جمهوری وحشت» سقوط کرده بود. آن جوان استرالیایی
میگفت که دائم از خودش میپرسید که کربلا کجاست و چرا همه رو به سوی آن
دارند؟ حسین کیست که چنین شوری به پا کرده که مردمان بعد از چهارده قرن
برای عزای او میآیند؟
آنچه او در یک گزارش شصتثانیهای دیده بود تکاندهنده بود؛ زیرا این
تصویر بر خلاف آن چیزی بود که قبلا دیده بود. پیوند قویای باعث شده بود
که مردمان مانند برادههایی باشند که هرچه به مغناطیس لامَفَرّ حسینی نزدیک
میشوند تجمعشان بیشتر شود. آن جوان استرالیایی گفت: اگر میخواهید یک
دین حی و حیاتبخش را ببینید، به کربلا بیایید.
چهطور مردی که 1396 سال پیش کشته شده است اینچنین حی و حاضر است که
میلیون ها نفر مصیبت او را مصیبت خود میدانند؟ بعید است که آدمها وارد
نزاعی شوند که دغدغهی شخصیای نسبت به آن نداشته باشند. از سوی دیگر، اگر
احساس کنید که کسی به خاطر آزادی شما، حق برخورد عادلانه با شما و حق زندگی
باشرافت شما جنگیده است، احساس میکنید که علاقهی زیادی به او دارید و
دلبستهی او هستید تا آن جا که بعید نیست که به باورها و عقاید او روی
بیاورید و تغییر دین یا مذهب بدهید.
تراژدی نهایی
مسلمانان حسین نوهی محمد، پیامبر اسلام، را سیدالشهدا مینامند. او از
بیعت با خلیفهی نابکار، یزید، سرتافت و در کربلا و در روز عاشورا کشته شد.
او و خانوادهاش در صحرا با لشگر سیهزار نفره محاصره شدند و از آب و غذا
محروم شدند و نهایتاً سر از تنشان جدا کردند و تنشان زیر سم اسبان رفت.
ادوارد گیبون، مورخ انگلیسی، مینویسد: «داستان تراژیک مرگ حسین احساسات هر خوانندهی دلسنگی را نیز تحریک میکند».
از آن روز به بعد، شیعیان در روز عاشورا و روز اربعین، در رثای حسین
عزاداری می کنند. در بسیاری از سنت های اسلامی، عزاداری چهل روزه مرسوم
است.
سفر دراز
من به کربلا، شهر اجدادیم، سفر کردم تا بفهمم که چرا این شهر اینقدر همگان
را از خود بیخود میکند. مشاهده کردم که حتی بزرگترین لنزهای دوربینها
هم برای به تصویر کشیدن روح این اجتماع پرجوش و خروش اما آرام و ایمن کوچک
اند.
انبوهی از مردان، زنان (غالباً با حجاب مشکی) و کودکان از این کران تا آن
کران را پر کردهاند. جمعیت آنقدر زیاد است که صدها مایل را بند
آوردهاند.
فاصلهی 425مایلی میان شهر بندری بصره تا کربلا مسیری طولانی است که
معمولاً با ماشین طی میشود اما بهطور خارقالعادهای در این مراسم، افراد
با پای پیاده آن را میگذرانند. دو هفتهی کامل طول میکشد تا زائران این
مسیر را طی کنند. آدمها با سنهای مختلف زیر آفتاب سوزان روز و سرمای
استخوانسوز شب این مسیر را پیاده میروند. آنها از میان مسیرهای ناهموار و
از دل نقاط تمرکز تروریستها و از نقاط خطرناک عبور میکنند. زائران حتی
سازوبرگهای اولیه را با خود ندارند و تنها وسایل کمی همراه با عشق
آتشینشان به «مولا» حسین را با خود میآورند. پرچمها و بنرها مقصود این
سفرشان را به آنها یادآوری میکند:
جان بعد از حسین بیارزش است
مرگ و زندگیم یکسان است
رواست که مرا مجنون بخوانند
این پیام شعری حماسی است که عباس، برادر حسین و فرماندهی معتمد او، خوانده
است. عباس نیز در نبرد کربلا در سال 680 میلادی آن هنگامی که تلاش میکرد
برای برادرزادگان و خواهرزادگانش آب بیاورد، کشته شد. میزان امنیتی که در
عراق وجود دارد و آن را سرخط خبرهای جهانی کرده است، جای شکی نمیگذارد که
این عبارت یک عبارت اصیل به تمام معناست.
صبحانه، نهار و شام رایگان
یکی از بخشهای این حرکت زائرانه که هر بییندهای را به شگفتی وامیدارد
مشاهدهی هزاران موکبی است که همراه با آشپزخانهی سیار هستند و توسط
روستاییانی ساخته شده است که در محدودهی مسیر پیادهروی زائران زندگی
میکنند. موکبها جاهایی هستند که تمام مایحتاج زائران در آنجا تأمین
میشود. از غذای تازه گرفته تا جای استراحت؛ از تلفن رایگان بینالمللی
گرفته تا گهوارههای کودکان؛ همه چیز رایگان است. درواقع، لازم نیست در این
مسیر 400مایلی، زائران چیزی غیر از لباسهایشان را حمل کنند.
شگفتتر از آن نحوهی دعوت از زائران برای خوردن و نوشیدن است. فعالان
موکبها به میان راه آمده و به زائران التماس میکنند تا پیشنهاد آنها را
قبول کنند. غالبا این پیشنهاد شامل سرویس کاملی است که در شأن پادشاهان
است. ابتدا پاهایتان را ماساژ میدهند؛ سپس یک وعدهی غذای لذیذ به شما
میدهند؛ سپس از شما دعوت میکنند تا در فاصلهای که لباسهایتان را
میشویند و اتو میکنند، استراحت کنید. البته همهی اینها را با افتخار
انجام میدهند.
برای آنکه شمهای از ماجرا را درک کنید، به این نکته توجه کنید. پس از
زلزلهی هائیتی و با حمایت و همدلی جهانی، برنامهی غذای جهانی سازمان ملل
اعلام کرد که با تلاشهای زیادش، نیممیلیون وعدهی غذایی تحویل داده است.
ارتش ایالات متحده منابع عظیمی از آژانسهای فدرال را فراهم کرد و اعلام
کرد که در مدت پنجماه بعد از این فاجعهی انسانی، 4.9 میلیون وعدهی غذایی
به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. حالا این را مقایسه کنید با تعداد
بیش از 50 میلیون وعدهی غذایی در روز در طول مراسم اربعین که برابر است با
حدود 700 میلیون وعدهی غذایی برای تمام مدت این مراسم. تمام این غذاها نه
با سازمان ملل متحد یا هر خیریهی بینالمللی دیگری بلکه توسط کارگران و
کشاورزان فقیری تأمین شده است که عاشق این اند که به زائران خدمت کنند و
تمام سال پسانداز میکنند....
حاج حسن آن شب در خواب شخصی نورانی را می بیند که به او می گوید چرا ناراحتی؟ شهید تهرانی مقدم جریان آزمایش موشک را گفته و آن شخص نورانی می گوید که مشکل در اتصالی فلان قسمت موتور است، آن را برطرف کنید. شهید می پرسد شما که هستید و او می گوید من حیدر هستم.
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج، سردار نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین و برگزیدگان کنکور سراسری سال 92 در منزل شهید حاج حسن تهرانی مقدم حضور یافتند.
در این دیدار برادر شهید تهرانی مقدم در بیان خاطره ای از این شهید گفت: شهید تهرانی مقدم و یارانش برای آموزش ساخت و پرتاب موشک به سوریه رفته بودند تا توسط مربیان لیبیایی آموزش ببینند. به دلیل هماهنگی قذافی با صدام آخرین و حساسترین آموزشها به این گروه داده نشد.
برادر شهید تهرانی مقدم اظهار داشت: وقتی حاج حسن به ایران برگشت به مدت سه روز به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شد و پس از آن توانستند موشک های خریداری شده از لیبی را شلیک کنند که شهید عبارت «و ما رمیت اذ رمیت» را بر روی موشک نوشتند و شلیک نمودند. این موشک به هدف مشخص شده که یک بانک مهم در بغداد بود اصابت کرد و تعجب همگان را برانگیخت.
محمد تهرانی مقدم در بیان دومین خاطره از شهید گفت: وقتی شهید تهرانی مقدم و یارانش موتور موشک را طراحی کرده و ساختند، این موتور در آزمایش اولیه منفجر شده و بدنه موشک به کوههای اطراف پرتاب شد. وقتی حاج حسن به سراغ بدنه موشک میرود متوجه میشود که عبارت «حیدر» با دود حاصل از انفجار بر بدنه موشک نمایان شده است.
برادر شهید تهرانیمقدم در ادامه خاطر نشان کرد: حاج حسن آن شب در خواب شخصی نورانی را می بیند که به او می گوید چرا ناراحتی؟ شهید تهرانی مقدم جریان آزمایش موشک را گفته و آن شخص نورانی میگوید که مشکل در اتصالی فلان قسمت موتور است، آن را برطرف کنید. شهید میپرسد شما که هستید و او میگوید من حیدر هستم.
از آنجا که قرآن برنامه سعادت و راهنمای مسیر بندگی انسان ها می باشد، ضمن اینکه چگونگی حرکت کردن در شاهراه عبودیت را به انسانها می آموزد، موانع و مشکلاتی را که ممکن است بر سر راه آنها قرار بگیرد را نیز، بیان نموده و نسبت به آنها هشدار داده است.
از جمله هشدارهای بسیار مهمی که خداوند در قرآن مردم را به آن توجه داده
است، آیه ۳۰ سوره ملک است که در آن خداوند انسان ها را نسبت به نعمت
برخورداری از امام توجه داده و به آنها هشدار می دهد که در صورت قدرنشناسی
آنها این نعمت از ایشان سلب خواهد شد. خداوند متعال می فرماید:
«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماوُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ»
کلمه “غور” به معناى فرو رفتن آب در زمین است، و کلمه” معین” به معناى آب
جارى در روى زمین است. و معناى آیه این است که: مرا خبر دهید اگر آب شما به
زمین فرو رود، و روى زمین آبى نماند، چه کسى است که در روى زمین برایتان
آب جارى فراهم سازد؟
در واقع این آیه به یکی از مصادیق رحمت عام خداوند و نعمتی که بسیاری از
مردم از آن غافلند، اشاره می کند. قطعا همه ی ما تشنگی را درک کرده ایم،
خصوصا در ایام ماه مبارک رمضان سالهای اخیر که چند سالیست مقارن با فصل
گرما شده است. اگر خوب تامل کنیم تشنگی مراحل متعددی دارد. شاید در ابتدا
به دلیل وجود ذخایر آب در بدن تشنگی قابل تحمل باشد، اما بعد از اینکه آب
ذخیره تمام شد کم کم بدن بیحال می شود و در اثر تشنگی زیاد دهان حالت
چسبندگی پیدا کرده و در صورت استمرار این حالت و عدم رسیدن آب به بدن، بدن
استقامت خود را از دست داده و این حالت کم کم منجر به مرگ انسان می شود.
این روزها هم اگرچه جنگ نظامی، دیگر جریان ندارد اما نبردهای تمامعیار در زمینههای مختلف، علیه کشورمان در جریان است و راهکار مبارزه در تمام این نبردها هم همان «آرمانگرایی» و تسلیمنشدن در برابر «واقعیت»های ظالمانه است.
خاطرم هست در مراسم عروسی یکی از نزدیکان، وقتی دیدم بساط رقص و گناه برپا شده، دست پسر سهسالهام را گرفتم و برای در امان ماندن از تبعات حضور در آن جلسهی گناه، به خیابانگردی پرداختم.
پس از بازگشت، یکی از اقوام که متوجهی این حرکت شده بود با لحنی جدی و قیافهای حقبهجانب گفت: «چرا از واقعیت فرار میکنی؟»
البته حق با او بود؛ چون واقعیت آن جلسه، حضور حداکثریِ افرادی بود که تمایل به گناه داشتند. اما این واقعیت، دلیل نمیشد تا از اعتقاد و آرمان خود، دست بکشم و تسلیم اکثریت شوم.
این قضیه اگرچه مربوط به یک محفل بسیار کوچک در یک گوشه از این کرهی خاکی بود اما موضوع این قضیه که همان تقابل «واقعیت و آرمان» بود، امری رایج و شایع در تمام زمانها و مکانهاست. با یک بررسی مختصر، میتوان دریافت که تقریباً در تمام دورانهای زندگی بشر، «واقعیت» این بود که حق و حقگرایان در اقلیت بودند و غلبه با باطل و باطلگرایان بوده است.
در حادثهی بینظیر عاشورا، «واقعیت» این بود که یک گروه ۷۲ نفره، توان پیروزی بر یک لشکر سیهزار نفری را ندارد. اما این «واقعیت» سبب نشد تا سیدالشهدا (علیهالسلام) و یارانش، تن به ذلت دهند و از «آرمان» خود دست بکشند.
در دفاع مقدسِ هشتسالهی ملت ایران هم «واقعیت» این بود که صدام جنایتپیشه، از پشتیبانی تمام قدرتهای آن روز دنیا مثل آمریکا، شوروی، فرانسه، انگلیس، آلمان برخوردار بود و درمقابل، کشور تازهانقلاب کردهی ما حتی از امکاناتی مثل سیمخاردار هم در داخل، محروم بود. اما این «واقعیت»، نتوانست «آرمان» ملت ما را تحتالشعاع قرار دهد و به لطف خدا، همان پافشاری بر آرمانها توانست بر واقعیتهای موجود، غلبه کند و صدام و پشتیبانهای او را ناکام نماید.
این روزها هم اگرچه جنگ نظامی، دیگر جریان ندارد اما نبردهای تمامعیار در زمینههای مختلف، علیه کشورمان در جریان است و راهکار مبارزه در تمام این نبردها هم همان «آرمانگرایی» و تسلیمنشدن در برابر «واقعیت»های ظالمانه است.
میدان و عرصهی انرژی هستهای که در دههی اخیر به نماد پایداری ملت ما تبدیل شده است یکی از عرصههای بکارگرفتن این شیوه است. درست است که واقعیاتی مثل «تحریمهای بیسابقه» بهخاطر همین پافشاری بر حقوق مسلّم خود، بر ما تحمیل شده است اما این مساله، نباید بهانهای شود تا از آرمانهای خود دست بکشیم.
مقابله با استکبار و مقاومت در برابر نماد آن در دنیای امروز، یعنی آمریکا، آرمان قطعی نظام اسلامی است و نباید با توجیهاتی مثل «کدخدا بودن آمریکا» به سستکردن این آرمان پرداخت.
۳۴ سال پیش که ایران بسیار ضعیف و آمریکا بهمراتب قویتر از امروز بود امام راحل عظیمالشأن ما فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» پس چگونه است که امروز و با وجود بیآبرویی و تضعیف شیطان بزرگ، برخیها از موضع ضعف برخورد میکنند و در مقابل زیادهخواهیهای کاخ سفید، زبان به تمجید و مودبنامیدن اوباما میگشایند؟!
مطلب پایانی این نوشتار، کلام حکیمانهی سیدالشهدای انقلاب اسلامی، شهید آیتالله دکتر بهشتی (رحمةاللهعلیه) است.
در سال ۵۸، سفیر انگلیس در ایران، ضمن درخواست برای تسریع در آزادکردن گروگانهای آمریکایی در لانهی جاسوسی، به شهید بهشتی میگوید: «خیلی غیرواقعبینانه با مسائل سیاسی برخورد میکنید.» پاسخ راهبردی و حکیمانهی آن شهید انقلابی و والامقام، بهترین پاسخ به توجیهات نادرست برخی افراد در زمان ماست.
شهید بهشتی گفت: «ما قرار است آرمانطلبانه با مسائل، برخورد کنیم. انقلاب ما انقلاب آرمانهاست نه انقلاب تسلیم به واقعیتها. ما انقلاب کردیم که واقعیتها را عوض کنیم، نه اینکه واقعیتها را هرچه هست بپذیریم.»[۱]
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه غفلت از دشمن اصلی و پرداختن
به منازعات درونی خطایی بزرگ است گفت: برخی با بزککردن چهره آمریکا فرصت
خنجر زدن برای او ایجاد میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی سهشنبه در دیدار پُرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانشآموزان، مبارزهی ملت ایران با استکبار را مبارزهای «منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی» خواندند و با استناد به مشکلات و ضرباتی که به علت اعتماد به آمریکا و سادهاندیشی برخی سیاسیون، در تاریخ معاصرِ کشور بهوجود آمده افزودند: آمریکا، همان آمریکای قدیم است اما عدهای مغرض و یا سادهلوح تلاش میکنند این دشمن توطئهگر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا آمریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند.
در این دیدار که در آستانهی سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انجام شد، رهبر انقلاب، مقطع کنونی را دورهی تثبیت عزت ملت و ترسیم نقشهی پیشرفت ایرانیان دانستند و هوشیاری، آگاهی و بصیرت عمومی بهویژه جوانان را در این مقطع، بسیار مهم خواندند.
ایشان افزودند: نکتهی اساسی در فهم و تحلیل اوضاع کنونی و ترسیم حرکت آیندهی کشور، درک این واقعیت است که مبارزهی جمهوری اسلامی و مردم ایران با استکبار برخلاف حرفهای برخیها، حرکتی غیرمنطقی و احساساتی نیست بلکه مقابلهای برخاسته از عقل و تجربه و برخوردار از پشتوانهی علمی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه توجه به تجربههای درسآموز ملتها، مانع از خطای دید و اشتباه محاسباتی میشود خاطرنشان کردند: حتی اگر آیات صریح قرآن مجید دربارهی ایستادگی و مبارزه با ظلم و استکبار را کنار بگذاریم، حادثهی بزرگ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نشان میدهد با آمریکا چگونه باید برخورد کرد.
رهبر انقلاب در تبیین حوادث مقطع مهم ملیشدن صنعت نفت، اعتماد و امید به آمریکا را، اشتباه تاریخی دکتر مصدق (نخستوزیر آن مقطع) خواندند و افزودند: مصدق برای مقابله با انگلیس به آمریکا تکیه کرد و همین خوشبینی و سادهاندیشی و غفلت، زمینهساز موفقیت کودتایی آمریکایی شد؛ کودتایی که همهی زحمات ملت را در ملیکردن نفت به هدر داد، رژیم مستبد و وابستهی پهلوی را احیا کرد و ایران عزیز را ۲۵ سال در معرض شدیدترین صدمات ملی و ضربات سیاسی – اقتصادی و فرهنگی قرار داد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نفوذ عمیق و گسترده آمریکایی ها پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ افزودند: در مقابل اینگونه سختی ها، ملتهایی که رهبران شایسته ندارند، منفعل و تسلیم می شوند اما ملت ایران با بهره مندی از موهبت الهی رهبری امام خمینی، به تدریج آگاه و آگاه تر شد و با نهضت اسلامی، حکومت وابسته پهلوی و حامی اصلی او یعنی آمریکا را هدف گرفت.
رهبر انقلاب با استناد به سخنان امام خمینی(ره) در سال ۴۲ درباره نفرت عمیق ملت از رئیس جمهور آمریکا افزودند: آن رهبر مقتدر و مصمم که به وعده های الهی، ایمانی عمیق داشت از همان ابتدای شکل گیری نهضت برای مردم تبیین کرد که هرچه شرارت و توطئه است زیر سر آمریکاست.
ایشان دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی را از همان ماههای اول پیروزی انقلاب یادآور شدند و افزودند: پس از انقلاب، آمریکایی ها تا مدتها در تهران سفارت و با دولت ایران ارتباط داشتند اما حتی یک روز، از توطئه خودداری نکردند و این تجربه تاریخی، باید به برخی بفهماند که رابطه و دوستی موجب پایان خصومتها و توطئه های آمریکا نمی شود.
حضرت آیتالله خامنهای تسخیر سفارت آمریکا به دست جمعی از دانشجویان را عکس العملی در مقابل ادامه توطئه های واشنگتن و پناه دادن آمریکایی ها به دشمن قطعی ملت یعنی محمدرضا پهلوی برشمردند و افزودند: اسنادی که از سفارت آمریکا بدست آمد نشان داد این سفارت، حقیقتاً لانه جاسوسی و مرکز توطئه های مستمر برضد «ملت ایران و انقلاب نوپای اسلامی» بوده است.
ایشان، تأمل در اسناد لانه جاسوسی را ضروری، مهم و درس آموز خواندند و خاطرنشان کردند: این اسناد به صراحت نشان می دهد آمریکایی ها در دوران شکل گیری نهضت، در مقابله رژیم ننگین پادشاهی با مردم و همچنین پس از انقلاب، پیوسته برای ضربه زدن به ملت ایران در تلاش بوده اند.
حضرت آیتالله خامنهای با استناد به خاطرات هایزر، ژنرال آمریکایی که در زمستان ۵۷ برای نجات رژیم ستمشاهی به ایران آمده بود خاطرنشان کردند: این خاطرات، به خوبی نشان می دهد آمریکا عملاً ژنرالهای پهلوی را برای کشتار مردم ایران، تشویق و هدایت می کرده است.
رهبر انقلاب کمک به حرکتهای تجزیه طلبانه و ضد انقلابی، کودتای موسوم به نوژه، تشویق صدام به حمله به ایران و کمکهای روزافزون به دیکتاتور منفور بغداد در طول ۸ سال جنگ تحمیلی را دیگر حلقه های زنجیر توطئه های آمریکا برشمردند.
ایشان تأکید کردند: آمریکایی ها با بدفهمی و ناتوانی از تحلیل واقعیات ایران، در تمامی ۳۷ سال اخیر سعی در براندازی اساسی انقلاب داشته اند اما به فضل الهی شکست خورده اند و از این پس نیز ناکام خواهند ماند.
حضرت آیتالله خامنهای، هدف از بازخوانی زنجیره توطئه های شیطان بزرگ را، شناخت دقیق تر آمریکا خواندند و افزودند: در سالهای اخیر، کسانی مغرضانه و با خط دهی آمریکا و یا ساده لوحانه تلاش کرده اند با چشم پوشی بر تجربیات مکرر ملت، چهره ای بزک کرده از آمریکا ترسیم و اینگونه وانمود کنند که اگر آمریکایی ها، روزی دشمن ایران بوده اند امروز دست از آن توطئه ها کشیده اند!
ایشان افزودند: هدف از این تلاشها، این است که چهره واقعی دشمن از ذهنها پنهان شود تا آمریکایی ها در نهان، به دشمنی خود ادامه دهند و در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: واقعیت این است که اهداف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، هیچ تغییری نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند لحظه ای درنگ و تأمل نخواهند کرد اما نمی توانند، و به یاری حق، در سایه همت جوانان، گسترش و تعمیق بصیرت ملت و پیشرفت ایران، در آینده هم، در تحقق این هدف ناکام می مانند.
ایشان با اشاره به برخی نرمشهای ظاهری مسئولان آمریکا در مذاکرات افزودند: باطن رفتار آمریکا، پیگیری همان اهداف خصمانه گذشته است و ملت، این واقعیت را فراموش نمی کند.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: یکی از مسئولان آمریکایی در مذاکرات از تنفر از جنگ گفته و حتی گریه کرده است، عده ای ساده لوح ممکن است این قضیه را باور کنند اما حمایت بیدریغ و کمکهای بیوقفه آمریکا به رژیم جنایتکار، قصاب و آدم کش صهیونیستی و حمایت آنها از جنایاتی که در حق مردم یمن می شود، ماهیت واقعی آن ادعا و آن گریه را برملا می کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به روابط عادی ایران با کشورهای مختلف جهان حتی با دولتهایی که دلشان با ملت صاف نیست افزودند: مردم ایران با وجود این رویه، به آمریکا که از هر بهانه برای ضربه زدن به ملت و نابودی جمهوری اسلامی استفاده می کند به چشم دوست نمی نگرند و دست دوستی به طرف او دراز نمی کنند چرا که «شرع، عقل، وجدان و انسانیت»، این حق را به ملت نمی دهد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به استمرار فعالیت همه جانبه دولت آمریکا برضد جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: آنها بتدریج فهمیده اند که علت ایستادگی ملت، باورها و اعتقادات دینی است به همین علت، امروز با ابزارهای جدید، این اعتقادات و ارزشها را آماج حمله قرار داده اند اما دانش آموزان، دانشجویان و همه جوانان ما، این حیله را بی اثر خواهند کرد.
ایشان افزودند: دشمن تلاش فراوان می کند دانشگاهها را مانند دوران ننگین رژیم پادشاهی به پلی به سمت غرب تبدیل کند، اما با هوشیاری جوانان عزیز ما، دانشگاهها به نردبانی به سمت آرمانهای بلند مدت تبدیل شده اند و جوانان ما، این موقعیت تأثیرگذار را حفظ می کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، پیشرفت و قدرت ملت ایران را، علت روی آوردن دشمنان به مذاکرات هسته ای دانستند و افزودند: آنها در همین مذاکرات نیز تدابیر خصمانه ای بکار بردند تا شاید حرکت ملت را از کار بیندازند.
رهبر انقلاب، تکیه بر شناخت دشمنی عمیق آمریکا با ملت ایران را به معنای چشم پوشی بر ضعفهای درونی ندانستند و افزودند: در سیاست گذاری، اجرا، تلاش و تحرک، اولویت بندی مسائل و زمینه های دیگر، ضعفهایی داریم که دشمن در موارد بسیاری، از آنها استفاده کرده است.
ایشان غفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی را خطایی بزرگ خواندند و افزودند: برخی به بهانه ضعفها و مسائل داخلی، دشمن خارجی را فراموش می کنند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: نباید دشمن را با کسانی که با آنها
اختلاف نظر داریم اشتباه بگیریم، دشمن کسی است که با همه توان درصدد ضربه
زدن به ملت و روی کار آوردن حکومتی دست نشانده، دلباخته، و تسلیم و مرعوب
غرب است و این دشمنِ کینه توز، آگاه و جدی را نباید در هیچ حالتی فراموش
کنیم.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: انتقاد، مایه پیشرفت است و جامعه نیز آزاد و
دارای حق انتقاد است اما نباید این حرف تاریخی امام را از یاد ببریم که
مکرر می فرمود «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید».
حضرت آیتالله خامنهای ضمن توصیه به جوانان برای «جدی گرفتن تحصیل و دانش اندوزی، ترجیح اهداف عمومی به خواسته های شخصی و افزایش آگاهی و قدرت تحلیل» افزودند: صدای ملت ایران تنها صدای رسایی است که در اوضاع آشفته جهان، برضد ظلم و استثمار و استعمار بلند است و دلهای ملتها و نخبگان را بخود جذب می کند و این صدای رسا را نباید از دست بدهیم.
رهبر انقلاب که این سخنانشان با فریادهای مرگ بر آمریکای دانشجویان و دانش آموزان همراه شد افزودند: شعار و فریاد مرگ بر آمریکای ملت ایران دارای پشتوانه قوی عقلانی و منطقی و برگرفته از قانون اساسی و تفکرات اصولی است که ظلم و ستم را بر نمی تابد.
ایشان افزودند: مفهوم این شعار، مرگ بر سیاستهای آمریکا و استکبار است و این منطق برای هر ملتی تشریح شود آن را می پذیرد.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان تأکید کردند: ملت ایران مصمم و پرامید راه خود را ادامه می دهد و جوانان امروز با «افزایش ایمان و بصیرت و تکیه بر معیارهای اصلی» بدون تردید شاهد دورانی خواهند بود که ملتها از زیر سایه غولهای وحشت رها شده اند و ایران عزیز و پیشرفته، الهام بخش همه ملتها شده است.
به گزارش ندای هیرمند،۱۳ آبان یادآور حادثه ای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که حضرت امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
به مناسبت فرا رسیدن سالروز تسخیر لانه جاسوسی امریکا، پویش مردمی(کمپین) دست نوشته«مرگ بر امریکا» با محوریت شعار «مرگ بر امریکا» به منظور تأکید بر ضرورت عدم فراموشی جنایات امریکا توسط مردم شهرستان هیرمند انجام شد و با استقبال خوب مردم مواجه شد.